تعيين كننده توازن اجسام درزندگي واقعي وزن است ، اما توازن تصويري مربوط به وزن مجازي است كه ناشي از اندازه شكل ، مقدار توناليته يا شدت رنگ ، كنتراست و حركت و جابه جايي و جهت حركت عناصر وعوامل داخل كادر تصويراست . اگر همه نيروها وعوامل تشكيل دهنده تصوير به گونه اي بتوانند بايكديگر برابري كنند، توازن برقرار مي شود . صحنه هاي ثابت بيشتر از صحنه هاي متحرك به توازن احتياج دارند ، زيرا درصحنه هاي متحرك عمل حركت ، خود چشم بيننده را جلب مي كند و ديگر توجه چنداني به وضعيت توازن نخواهد داشت . توازن دراماتيكي در كمپوزيسيون سينمايي يك سلسله قياس هاي تصويري برمبناي حركات بازيگران و عناصر داخل كادر تصويرو همچنين توقف ها و سكون آن ها نسبت به وضع نخستين آن ها ست كه از طريق نيروهاي جبران كننده و قدرت جذب موضوع برقرار مي شود . در اين روند قوانيني وضع شده كه اساس آن ها برپايه همان حواس معمولي زندگي عادي است كه به مفاهيم تصاويرنيز مي توان آن ها را تغميم داد :
الف . يك نما مي تواند مانند يك اتاق خالي و يا شلوغ ، منظم ويا مغشوش باشد . گوشه اي ازآن پراز وسائل و گوشه ديگر ان خالي باشد . خالي بودن فضاي تصويرباعث خستگي بيننده مي شود مگر اينكه فضاي خالي داراي معنا و هدفي ، مانند تك درختي دريك دشت و يا قايقي روي دريا باشد .
ب. محل استقرار يك شي و يا يك بازيگر در كادر مي تواند وزن تصويري او راتحت تاثير قراردهد . هيچ گاه نبايد اشيا و اشخاص ، همگي در مركز و يا در گوشه اي از آن و يا دريك رديف قرار گيرند . تجمع در گوشه اي از كادر باعث نبود توازن و القاي حالت واژگوني مي شود و قرار گرفتن اشيا در امتداد خط عمودي در سمتي ازكادر نيزباعث از بين رفتن توازن و واقع شدن اين خط در وسط موجب تقسيم شدن كادر مي شود .
پ . شخص و يا شي كه در مركز كادراست از آنكه در كنار كادرقرارگرفته وزن كم تري دارد، بدين ترتيب جسم سنگيني كه در وسط كادر قرار گرفته است ، مي تواند با جسم سبكي كه در كنار كادر واقع شده است ، توازن برقرار كند . قرار دادن يك عنصر سنگين در كنار باعث نبود توازن شده و در بيننده يك نوع احساس واژگوني در نما ايجاد مي شود .
ت. يك شي بزرگ در كنارصحنه مي تواند به وسيله يك شي كوچك ولي در حال حركت برابري كند . مثل يك خودروي كوچك كه به طرف تپه اي بزرگ حركت مي كند . در اين حالت هردوي آنها از نظر وزن تصويري يا وزن مجازي باهم مساوي هستند ، زيراشي در حال حركت وزن بيشتري از يك شي در حال سكون دارد حتي اگر كوچك ترباشد .
ث. يك شي نسبتا كوچك متحرك به ويژه اگر از نظر توناليته و يا رنگ روشن باشد و يا در تضاد با زمينه باشد بيشتر ازيك شي ساكن بزرگ تر از خودش جلب توجه مي كند .
ج. يك شي متحرك كه به طرف دوربين حركت مي كند به تدريج بزرگ تر مي شود، بنابراين وزنش سنگين تر مي شود و برعكس هنگام دور شدن از دوربين وزنش كمتر مي شود .
چ . قسمت بالاي يك تصوير از قسمت پايين آن سنگين تر است زيرا شي اي كه دربالا قرار بگيرد سنگين تر از آنكه درپايين قرار گرفته است ، به نظر مي آيد .
ح. معمولا قسمت راست كادر بيشتر از قسمت چپ آن جلب توجه مي كند ، بنابراين جسمي كه سمت راست كادر قرار بگيرد سگين تر به نظر مي ايد .
خ. يك شي مجزا و منفرد چه از نظر وضع استقرار ، چه از نظر نورپردازي و رنگ و چه از نظر ديگر عوامل ، در هر وضعي كه باشد از شي اي كه در ارتباط و متصل به ديگر اشيا است سنگين تر است
د. اشيائي كه داراي شكل منظم هستند ، سنگين تر از اشيائي هستند كه شكل نامنظم دارند .
ذ. اشياي پيچيده يا عجيب و غريب مي توانند سنگين تر به نظر آيند ، چون وجودشان توجه بيشتري را جلب مي كند .
ر. يك شكل توده اي و بسته كه اطراف يك هسته مركزي را احاطه كرده است ، مي تواند وزن بيشتري از يك شكل منبسط را نشان دهد .
ز . يك شي روشن وزن بيشتري را از يك شي تاريك هم وزنش نشان مي دهد .
ژ شي اي كه شكل عمودي دارد وزن بيشتري از يك شي افقي را در تصويرالقا مي كند .
س. شي پرنوري كه شدت رنگ روشن دارد ، در تصوير چنين القا ء مي كند كه به تماشا گر نزديك مي شود ، در حالي كه شي تيره و كدر اين احساس رالقا مي كند كه از تماشاچي دور مي شود .
ش. اگردوسطح يك اندازه درتصوير داشته باشيم كه يكي داراي رنگ روشن وديگري داراي رنگ تيره باشد ، تصويرسطح روشن نسبتا بزرگ تر از سطح تيره به نظر خواهد رسيد ، زيرا سطح روشن نور بيشتري را منعكس مي كند . بنابراين براي ايجاد توزن بايد فضاي سياه بزرگ تر از فضاي سفيد باشد .
ص. رنگ هاي گرم مثل قرمز سنگين تر از رنگ هاي سرد مثل آبي هستند و رنگ هاي روشن ازنظر تصويري سبك تر از رنگ هاي تيره به نظر مي رسند .
133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0